مقام معلم همیشه در دین اسلام ستایش شده است؛ چنانچه پیغمبر (ص) فرمودهاند: " معلمی شغل انبیاست" و امام علی (ع) میفرماید: "به احترام پدر و معلمت از جای برخیز هرچند فرمان روا باشی."
به گزارش بازارکار از ایسنا؛ در قرآن نیز بارها از مقام معلم تجلیل شده و خداوند عالم ارزش بسیار فراوانی برای این شغل قائل است، تا جایی که آن را به خودش نسبت داده است، در بسیاری از آیات قرآن خداوند آموزش دانش و معرفت صحیح را از لحاظ شرافت و ارزش در اوج همه مقامات برای آدم بیان میکند.
سابقه نامگذاری روز معلم در ۱۲ اردیبهشت به قبل از انقلاب ۵۷ برمیگردد و مناسبت آن، کشته شدن یکی از معلمان به نام ابوالحسن خانعلی در روز ۱۲ اردیبهشت سال ۱۳۴۰ در تجمع اعتراضآمیز معلمان در میدان بهارستان بود.
ابوالحسن خانعلی، معلمی ساده و معمولی و بدون گرایش حزبی بود، پس از این واقعه حکومت وقت برای دلجویی از معلمین روز ۱۲ اردیبهشت را به یاد مرگ خانعلی روز معلم نام گذاری کرد.
پس از انقلاب نیز در سال ۱۳۵۷، حادثه ترور و شهادت " آیت الله
مرتضی مطهری" به دست اعضای گروه فرقان در ۱۲ اردیبهشت خبرساز شد، به آن
دلیل که شهید مطهری، استادی برجسته در فلسفه و علوم اسلامی بود و خبر
شهادتش نیز در روز معلم منتشر شد، روز ۱۲ اردیبهشت بار دیگر به نام " روز
معلم" در تقویم سرزمین ما خوش درخشید.
ایران ما هنوز هم وامدار معلمان و استادان بزرگ و بنامی است که هر یک وظیفه سنگین پرورش نسل و ساخت آینده را عهدهدار هستند و ما همیشه و به ویژه در این روز خاص قدردان زحمات بی دریغ آن ها هستیم، در این گزارش به بهانه روز معلم، با جمعی از اساتید برجسته ملایر به گفت و گو نشستیم که در پی می آید:
نخستین معلم، خداست
استاد ابوالقاسم جعفری متولد سال ۱۳۳۸، دارای مدرک کارشناسی ارشد در رشته علوم قرآن و حدیث، گفت: بیش از ۴۲ سال تدریس در دبیرستانهای ملایر، قروه سنندج و مدارس شهر قم، مجتمع رزمندگان شهید زین الدین قم، دانشگاه های ملایر و دانشگاه آزاد تهران واحد شمال و جنوب از افتخارات الهی بوده که نصیبم شده است.
وی در گفت و گو با ایسنا؛ افزود: بهترین خاطرات دوران معلمی ام این
بود که دانش آموزی لکنت زبان شدید داشت اما هنگام قرائت قرآن کوچکترین
لکنتی نداشت.
جعفری ادامه داد: سال ۱۳۶۴ در قم دانش آموز جانبازی داشتم که قطع
نخاعی بود، برای تدریس عربی به منزل ایشان می رفتم روی تخت خوابیده بود، آن
دانش آموز کلاس سوم راهنمایی بود، بعدا اطلاع پیدا کردم همان دانش آموز که
حتی نمی توانست بنشیند، وارد دانشگاه شده بود.
این مدرس دانشگاه با بیان اینکه نخستین معلم، خداست، اظهارکرد: قرآن
کریم برای کار فرهنگیان نقش کار خدایی قائل است و نخستین سوره ای که بر
پیامبر اکرم(ص) نازل شد به این نقش اشاره می کند؛ در سوره علق صفت " تعلیم"
برای خداوند متعال آمده است، یعنی همان کاری که معلمان بدان مشغولند.
جعفری خاطرنشان کرد: این همه تأکید بر ضرورت حفظ شأن و جایگاه معلم در اسلام، بیانگر اهمیت و تأثیرگذاری کار معلمان در رشد و تعالی جامعه در ابعاد مختلف مادی و معنوی است و درست به همین دلیل است که حضرت امام خمینی(ره) و امام خامنهای نیز همواره بر این موضوع اصرار و مردم و مسئولان را از ایجاد شرایطی که به تخریب شأن و منزلت و جایگاه والای معلمی منجر شود، بر حذر داشتهاند.
وی تصریح کرد: البته خودِ معلمان نیز میتوانند در حفظ این جایگاه نقش داشته باشند و طبیعی است که این نقشآفرینی مستلزم برخورداری متولیان تعلیم و تربیت کشور از صفات اخلاقی و رفتاری مبتنی بر اصول و ارزشهای اسلامی و اجتماعی و عمل توأم با علم، آگاهی، اخلاص و تعهد است.
از کلاس بی سوادان در جزیره مجنون تا نجات زندگی یک دانشجو
حسین دوزبخشان متولد ۱۳۳۷، دارای مدرک کارشناسی ارشد فقه و حقوق
اسلامی است، وی تدریس را از ابتدای انقلاب آغاز کرده و همچنان مشغول تدریس
در مراکز آموزش عالی ملایر است.
این مدرس دانشگاه در ملایر با بیان اینکه " معلم" همیشه زنده است چون به دنبال علم است و علم همواره پویاست زیرا منشأ الهی دارد، در گفت و گو با ایسنا، در مورد بهترین خاطرات دوران تدریس خود، گفت: یکی - دو روزی مانده به عید سال ۱۳۶۳ در جزیره مجنون جوان ۱۶ – ۱۷ ساله ای با یک پاکت نامه به آرامی کنارم قرار گرفت و گفت " می شود یک نامه برایم بنویسی و این نامه را هم برایم بخوانی؟..."
وی ادامه داد: از او پرسیدم مگر سواد نداری؟... سرش را پایین انداخت و
گفت" نه..."، پاکت را باز کردم از طرف پدر و مادرش بود، خواندن نامه که
تمام شد، گفتم یک سوال دارم، دوست داری باسواد شوی؟... با لبخند گفت "
بله"...
دوزبخشان افزود: از او خواستم بگردد و هرکسی که بی سواد است را پیدا
کند و یک کلاس تشکیل بدهد، یک روز بعد یک کلاس ۱۰ نفره تشکیل شد و در هر
روز یک حرف از حروف الفبا را به رزمندگان بی سواد آموزش دادم.
وی بیان کرد: چند روز بعد تابلو و کتاب هم توسط عزیزان جهاد ساندگی و
نهضت سواد آموزی اهواز به دستمان رسید و ظرف مدت یک ماه تا آخر فروردین
اغلب افراد به راحتی کتاب فارسی را می خواندند، این خاطره واقعا برایم
شیرین و ماندگار شد.
این مدرس دانشگاه در مورد یکی دیگر از خاطراتش، اظهارکرد: هفته معلم بود، از کلاس درس خارج شدم، یکی از دانشجویان دختر سلام کرد و بعد از احوال پرسی، پرسید" ببخشید خانم فلانی ( نام برد) را می شناسید؟... مکثی کردم و گفتم" بله"، چند سال پیش با او کلاس داشته ام، گفت "من دختر عموی وی هستم، سلام رساند و نامهای برای شما داده است".
دوزبخشان با بیان اینکه نامه ای چسب شده را به دستم داد، افزود: نامه
را خواندم، مفصل بود، مهمترین نکته قابل توجه فرازی از نامه بود که نوشته
شده بود " اگر آن راهنمایی ها، صحبت ها و هشدارهای شما در کلاس درس نبود،
معلوم نبود من چه سرنوشتی داشتم، اما خدا را شاکرم امروز در سلامت به سر می
برم."
وی خاطرنشان کرد: خواندن آن نامه روز خوبی را برایم رقم زد و آن روز
یکی از بهترین روزهای زندگیم بود چراکه بازخورد کلاس درسم را در زندگی
دانشجویان خود می دیدم.
معلمی که از یک پسر درس نخوان، جراحی متبحر ساخت
با یکی دیگر از فرهنگیان و معلمان با سابقه ملایر گفت و گو کردیم،
مراد طاهرنیا متولد سال ۱۳۴۲ در شهرستان ملایر، دارای مدرک لیسانس ادبیات،
وی مهر ماه ۱۳۶۰ وارد آموزش و پرورش و در سال ۱۳۹۱ بازنشسته شد.
وی بیان کرد: در این مدت ۳۱ سال مسئولیت های مختلفی در آموزش و پرورش داشتم مجدداً سال ۱۳۹۹ دعوت بهکار شدم و الان که ۱۴۰۱ است هنوز دارم تدریس می کنم و هیچوقت از معلمی خسته نشدم.
طاهرنیا با بیان اینکه به نظر من معلمی شغل نیست بلکه هنر و عشق است و هیچ روزش تکراری نیست، اظهارکرد: همه روزهای زندگی من، هر کدامشان یک خاطره اند و اگر بخواهم از بین خاطرات دوران تدریسم یک خاطره شیرین و ماندگار نقل کنم، انتخابش مشکل است.
وی ادامه داد: دانشآموزی داشتم در کلاس سوم راهنمایی، هشت تا تجدیدی آورده بود، آن موقع من راهنمایی تدریس میکردم پدرش مدیر مدرسه بود و این دانشآموز را آورد در دفتر مدرسه آنقدر کتک زد که من به زور توانستم از دست پدرش بگیرم.
طاهرنیا افزود: حتی یکی، دو روز بردم خانه خودمان تا عصبانت پدرش فروکش کند، پایان سال بود تابستان من اردو رفتم و این دانشآموز را با خودم به اردو بردم، کلی در این مدت با او صحبت کردم و یک ارتباط عاطفی پیدا کردیم و توانستم او را به درس خواندن علاقهمند کنم تا اینکه تصمیم گرفت به جبهه برود.
این معلم با سابقه خاطرنشان کرد: چند ماه جبهه بود وقتی برگشت تصمیم جدی گرفت برای درس خواندن از طرح رزمندگان استفاده کرد چهار سال دبیرستان را تقریباً در دو سال خواند، رشته تجربی بود، وارد دانشگاه و پزشکی قبول شد و بعد رفت تخصص گرفت بعد فوق تخصص و الان یکی از بهترین جراحهای ارتوپد تهران است.
طاهرنیا افزود: یکبار بعد از سال ها وقتی برای پسرم نوبت دکتر گرفتیم و رفتیم مطب ایشان به محض اینکه از در آمد و مرا دید دست به گردن من انداخت و برد داخل اتاقش و چقدر قدرشناسی و محبت کرد و به پسرم گفت " اگر پدرت نبود معلوم نبود من الان چه سرنوشتی داشتم..."
وی با تأکید بر اینکه باور کنید با ملاقات با پزشکی که روزی دانش آموز من بود، تمام خستگی سالهای خدمت من از تنم بیرون رفت، افزود: هست معلم پیمبری که به رتبت/ برتر از او نیست جز خدای معلم/ قیمت هر کس ز کار اوست معین/ کیست که تعیین کند بهای معلم...
آموزش، بالاترین شکل درک است
ایرج یارمحمدی متولد سال ۱۳۵۷ در ملایر، دارای مدرک دکتری علوم قرآنی،
یکی دیگر از معلمان موفق و استادان برجسته ملایر است که با وی به مناسبت
روز معلم به گفت و گو نشستیم.
وی از سال ۱۳۸۴ تدریس در دانشگاه را آغاز کرده و تاکنون به عنوان مدرس در مراکز آموزش عالی ملایر مشغول به تدرریس است.
یارمحمدی به آیه ۳۲ سوره مائده اشاره کرد که میفرماید: "هر کس نفسی را زنده کند به واقع، تمام جهانیان را زنده گردانیده است." همانطورکه میدانید زنده کردن روح و دل آدمی به علم و دانش، برتر از زندگی بخشیدن به بدن مادی است که وظیفه معلمان است.
این مدرس دانشگاه با استناد به سخنی از ارسطو، افزود: آموزش، بالاترین شکل درک است؛ یک معلم میتواند روی ابدیت تأثیر بگذارد، او هرگز نمی تواند بگوید که این تأثیر جایی متوقف می شود.
یارمحمدی در مورد شیرین ترین خاطره دوران تدریس خود، گفت: تقریباً
ابتدای دهه ۸۰ بود، اوایل مهر ماه که تازه کلاس ها شروع شده بود، رفتم سر
کلاس دیدم هنوز دانشجوها نیامدند، من هم به یاد خاطرات دانشجویی رفتم نشستم
روی صندلی دانشجویی و خاطرات گذشته را مرور می کردم که دانشجوها یکی یکی
وارد شدند و سر جای خود نشستند و برخی هم سراغ استاد را می گرفتند.
وی ادامه داد: بعد از یک ربع دیگر تقریبا همه دانشجوها آمده بودند و
کلاس پر شده بود و همه اعتراض داشتند که " این چه وضعی است، چرا هنوز استاد
نیامده؟!" دیگر داشتند تصمیم می گرفتند کلاس را تعطیل کنند که من بلند شدم
و گفتم عجله نکنید استاد الان می آید... گفتند " الان یک ربع ساعت گذشته،
دیگر کِی استاد تشریف می آورد؟!"
یارمحمدی افزود: رو به دانشجویان گفتم " همین الان..." و بعد رفتم و
نشستم روی صندلی استاد... همه با تعجب نگاه من کردند، من هم بعد چند لحظه
گفتم " به نام خدا، یارمحمدی هستم و این افتخار را دارم که این ترم
درس....... را در خدمت شما باشم..." همه بچه ها همچنان هاج و واج مانده
بودند.
به گزارش ایسنا؛ سرنوشت یک کشور همواره در دست نسل آینده آن سرزمین است و در این مسیر موجبات رشد و شکوفایی آن ها تنها با آموزش مناسب میسر می شود؛ کودکان امروز همان رهبران، مهندسان، پزشکان و بزرگان فردا هستند و وظیفه این تبدیل بزرگ برعهده معلمان است، در واقع این معلمان هستند که با پرورش نسلی آگاه، ناجی سرزمین ها به شمار می روند.
افلاطون را پرسیدند: چگونه است که تو معلم خویش را بیش از
پدر احترام مینهی و بزرگ می داری؟... گفت: پدرم مرا از بهشت به زمین آورد و
معلمم مرا از زمین به بهشت رهنمون می سازد...