تنها مدیرعامل زن باشگاهی ایران از موفقیت و قهرمانی تیمش می گوید

همسر عزیزم، این قهرمانی برای توست
تنها مدیرعامل زن باشگاهی ایران از موفقیت و قهرمانی تیمش می گوید

عصر پنجشنبه گذشته، پرونده لیگ والیبال زنان ایران بسته شد و تیم باریج اسانس کاشان توانست از سد سایپای تهران بگذرد تا اولین قهرمانی خود در دوران حضور در لیگ برتر را به دست بیاورد.  

                                                               

                                                                                                                                                     

به گزارش بازارکار از "ورزش سه" چهره متفاوت این جشن قهرمانی که زیر هیاهوی فوتبال دفن شده بود، کسی جز یک زن کارآفرین نبود.

"من در پانزدهم آبان سال 1342 در یک خانواده فرهنگی مذهبی  در روستای طاهرآباد در شهر كاشان متولد شدم؛ پدرم از فرهنگیان آموزش و پرورش و مادرم خانه‌دار بود. فرزند سوم یک خانواده شش نفره هستم. در سن خيلی کم ازدواج كردم و همزمان با دوران مادری، تحصیل هم کردم. مادر پنج فرزند هستم و در حال حاضر هفت نوه دارم." این شروع بیوگرافی فاطمه حسیبی در وبسایت شخصی اوست. مدیرعامل باشگاه باریج اسانس کاشان که تیم والیبال زنانش پنجشنبه قهرمان ایران شد.

او 58 ساله و یک کوهنورد حرفه‌ای است؛ در حال حاضر، حسیبی تنها مدیرعامل زن باشگاه‌های ورزشی در ایران است و به بهانه قهرمانی تیم والیبال زنان باریج  گفتگوی مفصلی را با وی انجام دادیم که مشروح آن را در ادامه می‌خوانید:

 

* سال 93 مدیرعامل شدم

من سال 93 که ابلاغ مدیرعاملی‌ام را از هیات‌مدیره شرکت داروسازی باریج گرفتم، همان سال چشم‌انداز باشگاه را تحویل هیات‌مدیره دادم؛ طبق آن برنامه که تدوین شده بود و روی آن سیاست‌گذاری‌های انجام شد، جلو رفتیم. من این قهرمانی را دور از انتظار نمی‌دیدم چون باید این اتفاق می‌افتد و این احساس و هدفم بود و افقی که به عنوان ادامه‌دهنده راه همسرم ترسیم کرده بودم. من یک شب در خوابگاه با بازیکنان و اعضای تیم صحبت می‌کردم، گفتم بچه‌ها من یک خانم هستم و تنها مدیرعامل ورزشی زن ایران، می‌خواهم هم‌قسم شوید و تیم زنان را در سطح کشوری بالا ببرید.

* خانم‌ها باید مدیریت ورزش را در دست بگیرند

 این قهرمانی‌ نه تنها برای باریج، بلکه برای جامعه ورزشی زنان خواهد بود، مورد دوم برای من خیلی بیشتر حائزاهمیت است، چون من بیشتر تمرکزم روی جامعه ورزشی زنان است. مصاحبه‌ای داشتم و هم به آقای دکتر داورزنی و هم آقای شاکری گفتم که من همیشه خیلی دلم می‌خواست در مدیرعاملی ورزشی ایران، تنها نباشم و خانم‌هایی که در سطح وزارتخانه مدیریت می‌کنند، این شهامت را داشته باشند بیایند و در عرصه ورزش مدیریت کنند.

* جامعه‌ی ورزش قلب افراد سالم را می‌شکند

جامعه ورزش ما سالم نیست و اگر بخواهد فرد سالم به ورزش بیاید، قلبش از نامهربانی‌های افراد و مسئولین می‌شکند.  چه خوب می‌شد، وزارت‌خانه این موقعیت را به بخش‌های خصوصی می‌داد، به جامعه‌ی ورزش‌های باشگاهی که یک خانم  بیاید و در رأس باشگاه‌ها کار کند. آدم‌هایی که می‌خواهند در سطح کلان مدیریت کنند، همیشه می‌گویند که نه ما مدیریتش را می‌خواهیم و نه دردسرش را!

 

 

* برای احترام به همسر فقیدم این راه را ادامه دادم

من هم دنبال دردسر نبودم، چون همسرم این چراغ را روشن کرده بود، به پاس احترام به ایشان ادامه دادم، وگرنه خیلی در این سال‌ها اذیت شدم، ولی باید به جامعه ورزش زنان بگویم امیدوارم زنان بتوانند در سطح کلان به ورزش بیایند و صبوری کنند که حتما نتیجه می‌گیرند. جزو برنامه‌ی تدوین شده‌ام بود که امسال جام قهرمانی را بگیریم.

* امیدوارم بتوانیم در لیگ برتر مردان هم تیمداری کنیم

 برنامه‌ همسرم بود که جام قهرمانی را در بخش آقایان به دست بیاورند که عمرشان کفاف نداد، من راه‌شان را ادامه دادم و توانستیم در بخش زنان این جام را بگیریم؛ امیدوارم که بتوانیم مصوبه را از هیات‌مدیره بگیریم که در بخش آقایان هم در لیگ برتر تیم داشته باشیم. الان در لیگ یک دو سال است که تیم داریم، اگر در سال آینده، برنامه‌ای مصوب شد که بتوانیم تیم لیگ برتری داشته باشیم، این بچه‌ها آماده باشند. ماموریت‌ ما اجازه نمی‌دهد نسبت به آن‌ها بی‌تفاوت باشیم.


* فعلاً روی والیبال متمرکز شده‌ایم

خودم چون یک آدم ورزشی هستم، همیشه تیم‌ها را اسپانسری می‌کنم؛ تیم فوتبال، تیم‌های رزمی، تیم‌های دوومیدانی و حتی در ورزش‌های انفرادی مثل خانم ریحانه مقیمی، الان چند سال است که اسپانسری‌اش را داریم؛ چند سال ووشو داشتیم و الان تیم فوتسال درون سازمانی‌ ما حدود 20 سال قدمت دارد، تا پیش از کووید 19 سال مسابقات آن برگزار می‌شد. ما در سطح کشوری و در بین شرکت‌های داروسازی کار می‌کنیم. اگر شرایط سخت‌افزاری به ما کمک کند، چرا از رشته‌های دیگر حمایت نکنیم؟ فعلاً روی والیبال متمرکز شده‌ایم اما اگر شرایط به گونه‌ی دیگری می‌بود، شاید در رشته‌های دیگر هم فکر جدی‌تری می‌کردیم.

* برای حضور در آسیا باید کم و کسری‌هایمان را بررسی کنیم

قرار است جلسه‌ فوق‌العاده‌ای درباره آسیایی شدن تیم بگیریم و کم و کسری‌هایمان را بررسی کنیم ولی هنوز این اتفاق نیفتاده است. ما پنجشنبه شب این قهرمانی را به دست آوردیم، اگر تیم بخواهد اعزام شود، باید یکسری اتفاقات بیفتد تا بتوانیم این اعزام را داشته باشیم؛ زمان زیادی نداریم و اردیبهشت باید تیم عازم مسابقات شود.

 

 

* این قهرمانی، پاداش صبوری‌ام بود

من در این سال‌ها خیلی از افراد دلم را آزار دادند اما برحسب ادب و فرهنگ خانوادگی‌ام، سکوت اختیار کردم، چون احساس عمیقی داشتم که باید صبور باشم و این (قهرمانی) در اصل پاداش صبوری‌ام بود که از خدای خودم گرفتم؛ شما نمی‌توانید درباره شیرینی صبر، مثالی در دنیا برای آن پیدا کنید. فکر می‌کنم 2 چیز باعث می‌شود که آدم‌ها صبوری کنند، یکی باور قلبی آدم و دیگری هم ایمانی که آدم در مقابل اتفاقات بد دارد.  حکمت الهی است، شما باید به آن باور برسی تا بتوانی مزد آن اعتماد و باوری که به خدا داشتی را بگیری.

* عشق در وجود بچه‌های ما شعله‌ور بود

فکر می‌کنم هر کسی غیر از من بود، یا واکنشی نشان می‌داد یا مصاحبه می‌کرد تا آزردگی دلش و تحقیرکردن سازمانش را نشان بدهد، اما من همه‌ی این‌ها را چون باور داشتم واگذار به یکی کردم و گفتم ببین، این اتفاقات می‌افتد و من به آن وعده‌ای که شما دادید، دلخوش هستم؛ فکر می‌کنم هیچکس باورش نمی‌شد، از من پرسیدند که این انرژی را بچه‌های تیم از کجا آوردند، گفتم عشقی که در وجود بچه‌ها شعله‌ور شده، نه دیگر خستگی می‌فهمند و نه آسیب‌هایشان را متوجه می‌شوند. فقط یک چیز را می‌بینند و آن چیزی که می‌بینند، نتیجه صبوری گذشته است. قسم‌شان دادم آن‌هایی که الان برای شما استوری می‌گذارند و متلک می‌گویند، شما فقط صبوری کنید، نتیجه‌ی صبوری‌تان را می‌گیرید.

* خدا بالاتر از همه‌ی لابی‌گری‌هاست

 ویدئویی در اینستاگرامم گذاشتم و گفتم که آدم خیلی باید ایمانش قوی باشد که با تمام ناملایمتی‌ها و با تمام نامهربانی‌ها، بازهم بجنگد، اینگونه نگاه کنی این هم می‌گذرد؛ یک هفته مسابقات پلی‌آف را به دلایلی که شاید اینجا جایش نباشد بگویم به تعویق انداختند، یعنی کرونا در یک هفته تمام شد؟ این‌ها همه‌اش دست به دست هم داد تا تیم‌مان خراب شود. از آن‌جایی که لطف خداوند همیشه بود و هست، این‌ها فراموش کردند که قدرتی فراتر از قدرت تجربه، از قدرت سیستم و ... وجود دارد. همیشه فکر می‌کنم که ما چون نمی‌بینیم تصورمان این است که این من هستم که پولدارم، سواد دارم، تجربه دارم و یا من هستم که بلدم لابی‌گری کنم اما یادمان می‌رود که همه‌ی این‌ها اگر او نخواهد، هیچ اتفاقی نمی‌افتد.

 

 

 

* بچه‌های ما کوه را هم جا به جا می‌کنند

 بعد از قهرمانی چشم‌شان گریان بود چون من قبلاً با آن‌ها صحبت کرده بودم؛ به این‌ها اثبات شد که اگر آن باور وجود داشته باشد، می‌توانند کوه را جا به جا کنند و می‌آیند دو تیم قدرتمند را شکست می‌دهند، ما سابقه باشگاهداری‌مان 16 سال است. ما را چه به رقابت با ذوب‌آهن، سایپا و پیکان که سالهاست قدمت دارند. این‌ها چیزهایی است که مافوق طبیعت است، ما این‌ها را نمی‌بینیم، ما فقط کارخانه‌ی بزرگ باریج را می‌بینیم، کارخانه دولتی ذوب‌آهن و سایپا را می‌بینیم و ... .


* قوانین ورزشی به سود باشگاه‌های دولتی است

ما سال 97 در دسته اول والیبال زنان ایران قهرمان شدیم. آنجا هم برنامه‌ی بازی‌ها و سیستم مسابقات را تغییر دادند اما آن‌سال در بین 250 هزار باشگاه، از سوی سازمان وظایف ورزش، باشگاه برتر انتخاب شدیم چون استعدادیابی داشتیم، این موفقیت‌هایی است که باشگاه در این مدت داشته است. من خیلی صحبت کردم و خود فدراسیون هم در جریان است، قوانینی که تصویب می‌شود به نفع باشگاه‌های ما نیست. چون ما باشگاه خصوصی فعال در حوزه زنان هستیم، قوانین به نفع باشگاه‌های دولتی درست شده‌اند، چون قراردادهای مالی کاملاً پرداخت نمی‌شود.

* در لیگ نیمه‌تمام سال 99، تنها تیم با تسویه‌حساب کامل بودیم

در این بین تنها باشگاهی هستیم که حتی در سال 99 که با بچه‌ها قرارداد بستیم و لیگ به خاطر کرونا نیمه‌تمام ماند و سوم شدیم، قراردادهایمان را تا پایان فصل تسویه کردیم. تنها باشگاهی بودیم که این کار را کردیم و هیچ باشگاهی این کار را نکرد. انتظارم این بود که فدراسیون بداند که ما چه کردیم، البته می‌دانند اما اقدامی نمی‌کنند.

 

 

* آن‌ها را واگذار به خدا کردم، اگر او را ببینند!

زمینی برای باشگاه گرفتیم تا آنجا را بسازیم و 2 میلیارد پولش را دادم، اما بعد از 6 ماه که خواستم کارهایش را آغاز کنم، دیدم 6-7 صاحب پیدا کرده است! این اتفاقات یعنی چه؟ با همه این فشارها را هیچ‌جا مصاحبه نکردم و هیچ‌وقت نخواستم که با حرف‌زدن کارم را حل و فصل کنم، فقط صبور ماندم و گذاشتم که تیمم نتیجه بگیرد، مابقی آن را واگذار کردم به همان خدایی که این‌ها اگر او را ببینند!


1 اسفند 1400 9:14
چاپ | ارسال به ديگران

نشریه بازار کار

خبرنامه

لطفا جهت عضويت و يا لغو عضويت در خبرنامه الکترونيکی بازارکار، آدرس پست الکترونيک خود را وارد نماييد.

نظرسنجی

به نظرشما کدامیک از گروه رشته های تحصیلی شانس بیشتری برای یافتن فرصت شغلی دارند؟