کلاهبرداری میلیاردی زن تهرانی از ۶ سال قبل او را به زندان انداخت. این زن به خاطر کلاهبرداری میلیاردی ۱۷۰ نفر شاکی دارد. او که صاحب یک نمایشگاه ماشین در تهران بود کلاهبرداری میلیاردی خود را از طریق پیش فروش خودروهای گران قیمت انجام داد.
به گزارش وبگردی باشگاه خبرنگاران جوان،اما ماشینها را به صاحبان آنها تحویل نداد و با شکایت ۱۷۰ شاکی خصوصی به اتهام کلاهبرداری میلیاردی به زندان افتاد. حالا این زن باید با ردمال به افرادی که از آنها کلاهبرداری میلیاردی کرده است از زندان آزاد شود.
فریبا نام زن ۴۸ سالهای است که از شش سال قبل به اتهام کلاهبرداری در زندان است و بای مبلغ ۲۳ میلیارد تومان به شاکیهای خصوصی خود پرداخت کند تا بتواند رنگ آزادی را تجربه کند.
فریبا در واحد اشتغال ندامتگاه زنان استان تهران، سرپرست بخش خیاطی است و، چون قبلا هم از مزون داران معروف تهران بوده و یک خیاط حرفهای است، میتواند کارگاه خیاطی زندان را سرپرستی کند و به تازه واردها آموزش هم دهد.
آنچه او را از خیلی زنان دیگر که در این ندامتگاه روزگار میگذرانند متمایز میکند، روحیه محکم اوست. این را از آنجا که به سر و وضعش رسیده و خیلی مرتب است و با انگیزه کار میکند و با انرژی صحبت میکند؛ خیلی خوب میشود فهمید.
اتهامت چیست؟
تحصیل مال نامشروع. الان ۶ سال است در زندان هستم. تا زمانی که رد مال کنم باید در زندان بمانم و مبلغی که باید به شاکیان بپردازم ۲۳ میلیارد است.۱۷۰ نفر شاکی دارم و وقتی روز دادگاهم میرسد، مجتمع قضایی غلغله میشود. این قدر همه شاکیان به من بد و بیراه میگویند و دادگاه جنجالی میشود که دیگر همه پرسنل مجتمع من را میشناسند!
چه شد که چنین بدهی سنگینی درست کردی؟
من مزون خیاطی داشتم. صاحب یکی از معروفترین مزونهای تهران بودم و کار و کاسبی ام سکه شده بود. سال ۹۳ بود که با مشورت دوستانم تصمیم گرفتم وارد کار خرید و فروش ماشین شوم. با یک نمایشگاه دار قرارداد بستم. ماشینها را پیش خرید میکردم و به مشتریان پیش فروش میکردم. سود کمی نصیب خودم میشد و مشتری ماشین را با قیمت مناسب میخرید.
اکثر ماشینهایی که معامله میشد خودروهای بی ام و، بود. اما یکدفعه دلار جهش دو هزار تومانی کرد و دیگر نتوانستم به تعهدم نسبت به خریدران عمل کنم. هر قدر دلار گرانتر شد، بدهی من سنگینتر شد. حالا آنها ماشین خود را میخواهند، اما من توانایی پرداخت را ندارم.
حبس ۶ ساله زن تهرانی به اتهام کلاهبرداری میلیاردی
کسی را بیرون از زندان داری که بتواند به تو در رد مال و ادای دین کمک کند تا آزاد شوی؟
دو فرزند دارم. پسر ۲۵ ساله ام که دانشجو است و هیچ پولی ندارد. همسرم هم با دخترم در مرزن آباد زندگی میکند و او هم توانایی پرداخت این قرض را ندارد. اما اگر به من آزادی مشروط بدهند، در عرض یک سال میتوانم این پول را تهیه کنم. میتوانم کارگاه خیاطی راه بیندازم، کارآفرینی کنم و قرض و بدهی ام را بدهم.
واقعا سود یک کارگاه خیاطی با شرایط امروز ۲۳ میلیارد در سال است؟
به هر حال من بیرون از اینجا اینقدر اعتبار دارم که از پس ادای قرض بر بیایم! نمیتوانم به آنها بگویم که زندان هستم، اما اگر آزاد باشم از آنها کمک میگیرم. فقط کافی است از اینجا بیرون بروم.
فریبا اصرار خاصی روی آزادی مشروط دارد. حاضر است حتی با دو دستبند و دو پابند از زندان خارج شود. احساس میکنم از آن زنهایی است که نمیشود ذهنش را خواند. از زندان زنان که بیرون میآیم، در محوطه زندان آرام آرام قدم میزنم و به سمت در آهنی عرض و طویل خروجی میروم.
با هر قدم دو دو تا چهارتا میکنم. چطور میشود یک کارگاه خیاطی نوپا در سال ۲۳ میلیارد سود کند؟ در این دوره و زمانه چه کسی به خاطر رفاقت ۲۳ میلیارد به فردی کمک میکند؟ آن هم فردی که شش سال است از او بی خبر است و نمیداند او در زندان روزهایش را سپری میکند!